| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
رشد یا توسعه؟؟؟
نوشته: دکتر هداوندی
این دو واژه پر کاربرد در ادبیات مدیریت و سیاست!! که خیلی وقت ها هم به یک معنا بکار می روند . اهدافی مانند رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی که دائما توسط مدیران و مسولان در کشور بکار می رود. اما به راستی رشد و توسعه یکسانند؟؟
اقای پروفسور راسل ایکاف در کتاب برنامه ریزی تعاملی (ترجمه دکتر سهراب خلیلی) خیلی خوب تفاوت رشد و توسعه رو تبیین کرده. رشد یعنی افزایش در اندازه یا تعداد که معمولا برای سازمانها اندازه بکار می رود. بنابراین منظور از رشد شرکت ها افزایش در مقیاسهای عملکردی آنها مانند سهم بازار، سود خالص، تعدا شرکت ها و ... است و خیلی وقتا تمام هدف یک شرکت رشده به این مفهوم!!
اما توسعه، خلاف تصور بسیاری توسعه وضعیت یا حالتی نیست که با آنچه فرد دارد تعریف شود، بلکه توسعه فرایندی است که توسط آن فرد توانایی ها و اشتیاق ارضای آرزوهای خود و دیگران را افزایش دهد. این تعریف آقای ایکافه. بنابراین توسعه افزایش ظرفیت و توانایی است نه افزایش دستاورد. بیشتر جنبه انگیزش، دانش، درک و خرد دارد تا جنبه مال و ثروت.. با اینکه فرد چقدر دارد سروکار ندارد بلکه با آنچه دارد چه می تواند کرد مربوط است.
بنابراین توسعه بیشتر به کیفیت زندگی مربوط است تا به سطح زندگی.. اگر مردمی توسعه نیافته ثروتمند شوند ضرورتا توسعه یافته نخواهند شد. اگر به دانش و درک دست پیدا کنند انگاه توسعه یافته خواهند بود. هر کدوم از ما شاید نمونه های زیادی داشته باشیم برای این موضوع که بالا رفتن سطح زندگی ضرورتا همراه افزایش کیفیت زندگی نخواهد بود (هر چند ثروت و سطح زندگی میتونه به توسعه و کیفیت زندگی کمک کنه). نکته مهم اینه که توسعه شامل خواست و توانایی است، نمی توان آنرا به دیگری داد یا تحمیل کرد (قابل توجه خیلی ها!).
بنابراین نه دولت می تواند حکومت شوندگان را توسعه دهد و مثلا شرکت کارکنان خود را!! حداکثر کاری که می توانند بکنند ترغیب و تسهیل این توسعه است...توسعه مثل درمان پزشکی نیست بلکه شبیه درس دادن است. هیچ کس نمی تواند توسعه را تجویز کند اما اگرچه کسی نمی تواند به جای دیگری یاد بگیرد یا برانگیخته شود اما می تواند یادگیری و انگیزش دیگری را ترغیب کند.
کیفیت زندگی که مردم می توانند محقق کنند محصول مشترک توسعه و منابع دردسترس است اگرچه محدودیت منابع می تواند پیشرفت کیفیت زندگی را محدود کند ولی نمی تواند توسعه را محدود سازد.. حالا باید دید برنامه های توسعه کشور این مفهوم از توسعه را در خود دارد و آیا اولویت بندی امور مبتنی بر این مفهوم صورت گرفته است؟؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
اهداف عمده برای موفقیت یک آژانس تبلیغاتی
از مهمترین برنامههایی که آژانسهای تبلیغاتی باید به آن بپردازند، تعیین اهداف مورد نظر است؛ به گونهای که خطمشی کلی آژانس مذکور مطابق با اهداف فوق حرکت کرده و رسیدن به این اهداف، سرلوحه دستورالعملهای اجرایی آن قرار بگیرد. به همین منظور در ادامه چند هدف اساسی را که برای تمام آژانسهای تبلیغاتی صدق میکند، ذکر خواهیم کرد. در نظر گرفتن اهدافی که در ادامه بیان میشوند، در موفقیت یک آژانس تبلیغاتی بسیار مؤثر بوده و نتایج مثبتی را در پی خواهد داشت.
رضایت مشتری
یک آژانس موفق در درجه اول باید به موفقیت مشتری خود فکر کند، زیرا در صورت برندهشدن مشتری است که این آژانس نیز جایگاه خود را در میان شرکتها و برندهای دیگر تثبیت خواهد کرد و به عنوان یک آژانس موفق شناخته خواهد شد. لذا میتوان گفت در نظر گرفتن اهداف مشتریان، در درجه اول، مهمترین قدم در موفقیت یک آژانس بازاریابی محسوب میشود.
ارائه تصویر مثبت
روند فعالیتهای یک آژانس تبلیغاتی باید به گونهای باشد که در ذهن تمام مشتریان خود، تصویری مثبت از خود باقی بگذارد، در واقع چنین فرهنگی باید در بین تمام کارمندان این آژانس از پایینترین درجه گرفته تا بالاترین آنها، درونی شده باشد و چنین تفکری به عنوان یکی از اهداف اساسی آنها درآمده باشد. هر چقدر یک آژانس و تیم کاری آن در ارائه چنین تصویری موفق باشد، قطعا آینده کاری بهتری را در پیش روی خود خواهند داشت، چراکه ترسیم یک تصویر مثبت از این آژانس، باعث جذب بیشتر مشتری شده و طرفداران این آژانس به مرور زمان بیشتر خواهند شد.
احساس مسئولیت
سازمان یک آژانس تبلیغاتی باید بهگونهای طراحی شده باشد که تکتک اعضای آن نسبت به محتوایی که ارائه میکنند، حس مسئولیت داشته و در قبال آنها پاسخگو باشند، به این معنا که احساس مسئولیت اجتماعی نیز باید در بین تمام کارکنان یک آژانس تبلیغاتی درونی شده باشد و این امر به عنوان بخشی از تربیت کاری آنها تبدیل شده باشد.
پیشرفت مداوم
صنعت تبلیغات یک صنعت پویا به شمار میرود که نمیتواند برای همیشه یک خطمشی را دنبال کند، بنابراین یکی از اهداف مهمی که هر آژانس تبلیغاتی باید در رأس برنامههای خود به آن توجه کند، بهروزبودن و پیشرفت دائم است؛ به این معنا که باید به طور مداوم تغییرات مشتریان خود را در نظر داشته باشد و با توجه به نیازهای آنها و همچنین خصوصیات و علایق مصرفکنندگان، فعالیتهای بازاریابی خود را پیریزی کند. هر چقدر یک آژانس بتواند نسبت به تغییرات پیرامون خود حساستر باشد، پیشرفتهای قابل ملاحظهتری را نیز به دست خواهد آورد.
توسعه
هر آژانس تبلیغاتی باید به فکر توسعه و پیشرفت بیشتر گروه بازاریابی خود باشد و گسترش بازار خود را به صورت یکی از اهداف اساسی خود قلمداد کند. این توسعه نیز میتواند هم در مفهوم جغرافیایی و هم در مفهوم محتوایی صورت بگیرد، به این معنا که آژانس مذکور سعی در یافتن مشتریان بیشتر در مناطق جغرافیایی جدیدتری داشته باشد، ضمن اینکه توسعه محتوای فعالیتهای این آژانس نیز باید در دستور کار آن قرار بگیرد تا بتواند در فضای رقابتی که با دیگر آژانسها در آن قرار دارد، به روند پیشرفت خود ادامه دهد.
نویسنده : بهرام سهیلی
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
افراد و سازمان هایی که نگرش های خود خواهانه ای نسبت به خود و دیگران دارند شانسی برای رشد و توسعه ندارند.آن ها بدون این که به فکر دیگران باشند،مسئولیت ها را به گردن آن ها می اندازند.آز و طمع همیشه فزونی خواه هستند.نیازهارا می توان ارضا کرد ولی طمع هرگز ارضا نمی شود.آن،سرطان روح انسان است.طمع موجب سست شدن روابط می شود.اما چگونه می توانیم از وجود طمع در خود آگاه شویم؟یقینا با پرسیدن این سه سوال از خود:
آیا من استطاعت آن را دارم؟
آیا واقعا به آن نیاز دارم؟
اگر آن را داشته باشم،خیالم آسوده خواهد بود؟
طمع از عزت نفس ضعیف نشات می گیرد و خود را به صورت غرور بی جا،مردم فریبی و چشم و هم چشمی جلوه گر می سازد.راه خلاصی از طمع این است که یاد بگیریم به راه و رسم خود زندگی کنیم وراضی باشیم.قانع بودن به معنای نداشتن همت و بلند پروازی نیست.